> حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) [منبع الکترونیکی] >
حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع)
حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع )
رواقها گنبد خانه حرم حضرت عباس(ع) را چهار رواق دربرگرفته که سقف و دیوارهای هر یک از داخل با کاشی و آینه کاری تزیین شده است. این رواق عبارتند از:
رواق شمالی : این رواق از رواق شرقی و غربی جدا شده و قبلا میان دو قسمت آن دیواری وجود داشته که بعدها برداشته شده است .
در ضلع شمالی این رواق ، حجرهای است که دری نقرهای دارد و به راهروای زیر زمینی گشوده میشود که به قبر حضرت ابوالفضل(ع) می رسد. گفتهاند : این جا بر نهر علقمی مشرف بوده است . در جوار این حجره ، حجره دیگری است که مقبره آلنواب را تشکیل می دهد . پس از آن به ترتیب کتابخانه حرم حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع) ، مقبره مرحوم سید میرزا وکیل و مقبره مرحوم حاج محمد رشید جلبی صافی ، شهردار سابق ، واقع است . دو مقبره دیگر هم وجود دارد که درهای آنها از صحن گشوده میشود . این دو مقبره عبارتند از مقبره علامه سید کاظم بهبهانی که در گوشه شمال شرق حرم واقع شده و مقبره مرحوم حاج حسین حلاوی که در گوشه شمال غرب واقع است.
پیشتر در ضلع غربی حرم چاه آبی وجود داشته و مخزنی که در یکی از غرفهها بوده و در جریان شست وشوی حرم از آن استفاده میشده ، با آب این چاه پر میشده است. این غرفه همان است که بعدها به مقبره سید میرزا وکیل تبدیل شد. با توجه به این که پیشتر میان رواق شمالی و حرم دیواری وجود داشته و این دیوار را برداشتهاند، درهایی که آن جا بوده یکی به مقبره سید عباس سید حسین ضیاءالدین عموی تولیت حرم حضرت ابوالفضل(ع) بالا سر واقع است و دیگری به مقبره هنود برده است.
هنگامی که حاجرئیس ، وزیر شیخ خزعل خوزستانی فرمانروای خرمشهر پمپ آبی بر روی نهر حسینیه نصب کرد، از آنجا به حرم امام حسین (ع) و حرم حضرت عباس(ع) لولهکشی کرد و پس از آن چاه واقع در حرم را پر کرد و حوض را نیز از میان برد.
رواق غربی :
در دو سوی این رواق دو در قرار دارد: دری که در سمت جلو است و به صحن گشوده میشود ((سبابالرواق)) نام دارد و کفشداری واقع در کار این در از آن ورثه شیخ محمود کشوان است. در دوم، در 26 فوریه 1942 میلادی به سمت ضلع شمال غرب گشوده شده و نام آن ((بابالمراد)) است و به تولیت حرم تعلق دارد. مقبره هنود و مقبره عمومی تولیت در فاصله میان همین دو در قرار دارد.
رواق شرقی :
این رواق پنج مقبره را در بر گرفته است: نخست مقبره حریری ،که مرحوم سید محسن سید محمد علی آل طعمه در آن به خاک سپرده شده است. دوم مقبره مرحم سید حسونالنائب از آل ضیاءالدین که فرزند او سید علوانالنائب نیز در آن مدفون است. سوم مقبره متولیان حرم ابوالفضل العباس (ع) که سید مرتضی و فرزندش سید محمد حسن آل ضیاءالدین در آن به خاک سپرده شده اند. چهارم مقبرهای که سید علی سید جواد آل طعمه تولیت حرم و نیز فرزندش دکتر عبدالجواد کلیدار در آن دفن شدهاند، و پنجم مقبرهای که مدفن سید نوری سیدمهدی سیدصالح آل طعمه و قبر برخی از عموزادگان اوست .
رواق جنوبی :
این رواق همان است که با سه دهنه در، به ایوان طلا متصل میشود. در اول همان است که در سمت شرق ایوان قرار دارد و به کشیکخانه باز می شود. در دوم در ایوان طلاست که سید عباس خطیب فرزند سیدمحمد مهدی آل تولیت پیشین حرم حضرت ابوالفضل (ع) در آستانه آن به خاک سپرده شده است. سومین در نیز در سمت چپ ایوان واقع است و به کشیکخانه گشوده میشود. در سال 1367 حاج حسین حجار باشی به سنگفرش کردن کف حرم بع باقیمانده سنگهای تراشیده شده برای قصر گلستان در تهران اقدام کرد. هزینه این کار در آن زمان بیش از 15 هزار تومان برابر با 1100 دینار عراقی براورد شده است.
گنجینه حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع ) در حرم حضرت عباس (ع) گنجینهای است که اشیای ارزشمند غیر قابل قیمتگذاری در خود جای داده است. از آن جمله میتوان به قالی های نفیس ، قالیهای بافته شده به نخهای زر یا نگینهای قیمتی ، چلچراغهای طلایی ، شمشیرهای مرصع ، ساعتهای دیواری طلایی ، ساعتهای ساخته شده از چوب آبنوس و همانند آن اشاره کرد.
در این گنجینه ، همچنین مجموعهای از مجسمههای طلایی کشتیهای مسافربر که یک ناوگان را تشکیل میدهد، صندوقی آهنی دربردارنده چند مهر امضای تصویری حقیقی از سرمبارک امام حسین(ع) که از ایتالیا آورده شده است، مصحفی خطی منسوب به امیرمؤمنان(ع) و تعدادی نسخه خطی وجود دارد که شماره آنها 109 نسخه میرسد و بیشتر آنها نیز قرآن خطی به خط کوفی است.
در شناسنامه ای که از نسخه های خطی این گنجینه به دست آورده ام نوشته بود: این مجموعه دربردارنده 109 نسخه و همه نیز قرآن خطی است. به هر روی، آنچه درباره قدمت و ارزش هنری و تاریخی اشیا و نفایس موجود در گنجینه حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) هم می توان گفت.
مخطوطات موجود در این گنجینه دارای فهرست چاپ نشده ای است که نگارنده تنها نسخه ای ماشین نویسی شده از آن رویت کرده است. استاد ناصر نقشبندی در نوشته ای بدین مطلب اشاره کرده که در حرم حضرت ابوالفضل(ع) سه نسخه قدیم قرآن خطی که به خط کوفی نوشته شده است نگهداری می شود.
محل گنجینه زمانی در حجره ای واقع در زاویه رواق جنوبی قرار داشت که پیش از آن مقره مرحوم شیخ حسین بن احمد بن شیخ علی تولیت حرم حضرت عباس(ع) بوده است.
این گنجینه در حال حاضر به محل مقبره آل خیرالدین که درش از صحن گشوده میشود انتقال یافته است. در سال 1265 هجری قمری هیاتی ویژه با حضور سعیدالسید آل سلطان تولیت فعلی و سیدحسین سیدحسن وهاب تولیت پیشین حرم از مجموعه اشیا و نفایس گنجینه حرم حضرت عباس(ع) فهرستی تهیه و آن را مهر و موم کرد. این فهرست که ارزش مجموعه اشیای مذکور در آن هزار لیره طلایی ترکی تخمین زده شده به شرح زیر است.
ـ یک نسخه قرآن با قطع بزرگ به خط کوفی و تذهیب شده.
ـ 16 نسخه قرآن های دیگر در قطع بزرگ.
ـ دو مصحف به خط کوفی در قطع کوچک.
ـ دو چلچراغ طلایی، یکی بزرگتر به وزن 417 مثقال و دیگری متوسط با وزن 40 مثقال.
ـ دو چلچراغ کوچک ساخته شده از آمیخته طلا و نقره هر یک به وزن 15 مثقال.
ـ دو چلچراغ بزرگ نقره، هر یک به وزن 1800 مثقال.
ـ 97 چلچراغ نقره متوسط در اندازه های مختلف با وزن 200 تا 300 مثقال.
ـ 2 چلچراغ مسی در اندازه متوسط.
ـ 3 چلچراغ بزرگ بلورین.
ـ یک شمعدان طلای کوچک به وزن 9 مثقال.
ـ سه شمعدان کوچک نقره.
ـ 47 شمعدان مس و برنز در اندازه های متفاوت.
ـ سه دسدیش (شکل دست) از جنس طلا، که یکی 29 مثقال و دو عدد دیگر هر کدام 6 مثقال وزن دارند.
ـ سه دسدیس نقره که یکی 134 مثقال و دو تای دیگر هر کدام 110 مثقال وزن دارند.
درهای حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس(ع ) حرم حضرت عباس(ع) (رواق ها و گنبدخانه ها) دارای شش باب در است که پنج تای آنها به رواق ها گشوده می شود و یکی دو قسمت بالا سر قرار دارد.
دو باب از این درها در غرب قرار دارند.
یکی از این دو در جوار کفشداری متعلق به تولید حرم واقع شده، جنس آن از نقره و دارای دو لنگه است. بر بالای آن کتیبه ای است و در آن کتیبه نوشته است: کتبه محمدعلی القزوینی الحائری سنت 1288 هجری قمری. بر لنگه های در نیز این نوشتهها به چشم میخورد:
بر لنگه در راست، این ابیات از شاعر کربلایی سیدحسین علوی نقش بسته است:
قد تولی بالطف سقی العطاشی ولا عدائه المنون سقاه
قام للحق ناصرا و المانایا بشبا عضبه تشب لظاها
هی باب لمرقد ضم بدر لبنی هاشم و لین و غاها
و علی العلقی شید صرحق صرت عنه رفعت جوزاها
جدد المرتضی له الباب فخر ولافعاله الاله تباهی
فیک باب النجاه جدد ارخ حق بالله لم یخب من اتاها
او در سرزمین طف آبرسانی به تشنگان را بر عهده گرفت و البته به کام دشمنان شربت مرگ ریخت، او برخاست و حق را یاری داد و با لبه شمشیر خویش طوفان مرگ بر اردوی دشمن وزاند.
این در مرقدی است که ماه بنی هاشم و شیر بیشه پیکار این خاندان را در خود جای داده است.
و بر کنار نهر علقمی کاخی ساخته شد بلند که آسمان نیلگون به بلندی آن نرسد.
مرقفی برای آن دری دیگر ساخت و این مایه افتخار اوست که خداوند کارهایش را مایه فخر قرار دهد.
ای ابوالفضل بر آستانه تو باب نجات حیاتی دیگر یافته است، تاریخ آن بگوی: این به خداوند سوگند دری است که هر کس قصد آن کند نومید و ناکام نشود.
گفتنی است مصراع آخر این شعر یعنی عبارت (حق بالله لم یخب من اتاها) ماده تاریخ است این در است که در حساب ابجد با عدد 1356 برابر است و سال ساخت را نشان میدهد.
بر لنگه چپ نیز ابیات دیگری از همان شاعر است:
هی باب النجاة للحق طر حیث جاء الکتاب فی ذکراها
قائلا باب حطة من اتاه و حمی من جهنم و لظاها
وباعتابها الملائک تهوی فاز بالامن فلیفر من اتاها
و علی الشهب قد تسامت مقامابجلال و رفعة لا تضاهای
یا ثری العلقمی قد صرت حصنابخضوع تشم طیب ثراها
لابی الفضل جددت باب قدس ملا الخافقین، فخر علاها
این باب نجاتی است که حق آن را به تمامی گشوده است آن جا که کتاب در کتاب خدا از آن نام برده است جایی که میگوید (باب حطه) که هر کس بر این در بیاید گناه او آمرزیده شود و سپرد برای او در برابر دوزخ و زبانه های آن باشد.
بر آستانه این در فرشتدگان بایستند. این در، باب امن است. هر که آهنگ آن کند رستگاری یابد.
بر کوههای بلند نیز به جلال و رفعتی برتری و بلندی دارد که آن را همانند نیست.
ای خاک علقمی تو با سر تسلیم نهادن به زیر گام های عباس دژی استوار شدهای و هم جا بوی خوش تو به مشام رسد، برای مرقد ابوالفضل دری نو ساخته شد، برای مرقدی پاک که آوازه شکوه آن خاور و باختر را پر کرده است.
این در، ساخت محمد حسن نقاش فرزند مرحوم شیخ موسی است.
در دوم نیز از نقره و دارای دو لنگه است و این ابیات از کربلایی سیدحسین علوی شاعر بر آن نقش بسته است:
فتبدی بالصبح مذ جدوده بعنان السماء منه الضیاء
( حسن) الندب بالسدانة فیه نال فضلا عنت له الفضلاء
نصرالدین عن بصیرة امر صابرا للذی اراد القضاء
فعلی قبره الملائک طافت و الیه قد زارت الانبیاء
وغدا باب قدسه للبرای کهف امن به المنی والرجاء
بطل نال فی الطفوف مقام عبطته بنیله الشهداء
قد حباء اللوا حسین افتخار والی مثله یحث اللواء
نار موسی ام باب قدس تجلی لابی الفضل نوره ام ذکاه؟
ام غدا العلقمی طور التجلی و به الارض اشرقت و السماء؟
مذ حوی مرقدا لشبل علی من له الفضل ینتمی و العرء
آن هنگام که این را نوسازی کردند در صبحگاهان از آن نوری به آسمان برخاست.
حسن آن که داوطلبانه تولیت قبر او را عهدهدار شد افتخاری از آن خود کرد که همه مفتخران در برابر آن سر فرود آوردند، او (عباس) ازسر آگاهی دین را یاری داد و در برابر خواست آنکه قضا و تقدیر از آن اوست صبر کرد، پس برگرد قبر او،فرشتگان به طواف آمدند و قبر او را، پیامبران زیارت کردند، و آستانه بارگاه قدس او برای همه مردمان پناهگاه امنی شد که امان و آرزوی خود آنجا بیابند، او قهرمانی است که در کربلا به چنان جایگاهی دست یافت که همه شهیدان دیگر بر آن حسرت بردند، حسن افتخار پرچمداری را به او داد و البته همانند او را این پرچم سزاست، اینجا آتش مومی است یا باب قدسی است که نور و روشنی ابوالفضل(ع) در آن تجلی کرده است؟ یا آن که نهر علمقی طور تجلی شده و آسمان از این تجلی نورانی گشته است؟ از آن زمان که مرقد، پسر علی را در برگرفت همان که فضل و وفا را به او نسبت دهند.
در مورد ماده تاریخ نوسازی این نیز دو بیت گفته شد است:
قد جددوا باب باب حمی للمبین بنوره اشرق للسائلین
مذ تمّ ارّخ مجملا قولن باب الهدی والرشد العالمین
دری از درهای این حرم روشنگر و این پناهگاه مردمان که به نور خود بر گدایان این در روشنی بخشیده است نوسازی کردند، از آن هگام که این بنا به پایان رسید، ماده تاریخی برایش بگذارد. چکیده سخن ما آن که این در برای همه جهانیان باب راهیابی و هدایت است.
شایان ذکر است که عبارت (مجملا قولنا باب الهدی و الرشد فی العالمین) در حساب ابجد با عدد 1219 برابری می کند و این سال را می نمایاند.
شایان ذکر است که این در مشرف بر کفشداریی است که به واژه شیخ محمد کشوان تعلق دارد.
سومین در همان است که در قسمت بالا سر قرار دارد و به جایی گشوده نمیشود. چهارمین در سمت پایین پا، یعنی در مشرق واقع است و به رواق گشوده می شود. پنجمین در که آن نیز به رواق گشوده میشود دارای دو لنگه است؛ بر یک لنگه، این ابیات نقش بسته است:
مررت بقبر للشهید بکربل ففار علیه من دموعی غزیره
فمازلت ارثیه وابکی لرزئه ویسعد عینی دمعها و زفیرها
و لا برح الوفاد زوار قبره یفوح علیه مسکها و عبیرها
سلام علیک با اباالفضل کلم تمر شمالات النسیم و موره
مولانا طاهر سیف الدین
بر قبر شهیدی در کربلا گذر کردم و اشک از دیدگانم فرو ریخت. همچنان او را را رثا می گویم و بر مصیبت و اندوه او می گریم و دیده ام نیز مرا به اشک و سینهام مرا به ناله همراهی میکند، همچنان قاصدان کوی او به زیارت قبرش میآیند و بوی مشک و عبیر دراین مرقد میپراکند.
ای ابوالفضل، سلام بر تو تا آن زمان که نسیم پگاه و شامگاه بوزد.
وقف: سرمان سیفالدین طاهر، سال 1351 هجری قمری
بر لنگه دیگر نیز این ابیات به چشم می خورد:
عباس یا باب الحوائج للوری الفضل جاری منک للاطیاب
تهدیک افئدة الکرام بشوقهم بمقامک العالی لکسب ثواب
یقضی حوائج من یلوذ ببابه رب العلی و مسبب الاسباب
و یفوز زائره بنیل مرامه و له النعیم غدا یغیر حساب
قصر البیان عن المدیح لبابه طوبی لحجاب و حسن مآب
عباس ای باب الوائج مردمان وای که فضل و نیکیات ب همه پاکان جاری است، دلهای بزرگان شوق تو دارد و مقام بلند تو را برای رسیدن به پاداش الهی به پیشوایی میگیرد، هر کس بر دو در او پناه آورد، خداوند آسمان سببساز هستی حاجت او را برآورده میآورد.
هر کس او را زیارت کند به خواسته خویش میرسد و کامیاب میگردد و در فردای قیامت نیز او را نعمتی بیحساب خواهد بود، بیان از مدیحهسرایی بر آستانه او کوتاه است خوشا کسی را که پاسبان آن در است و این خوش فرجامی است.
اما ششمین در نیز در ناحیه شمال حرم واقع است و همان اشعاری بر آن نقش بسته که بر پنجمین در هست، با این تفاوت که در میانه لنگه دوم این کتیبه نیز دیده میشود: (البانی محمد جعفر خلف المرحوم الحاج عبدالحمید التاجر الاصفهانی 1341 هجری کتبه علی بن الحسین الموسوی البهبهانی).
ایوان طلا ایوان طلا ایوانی است وسیع که در جلوی گنبدخانه حرم و مشرف بر صحن شریف است و 320 متر مربع مساحت دارد. از آجرهای مسی رنگ و طلاکاری شده در نمای آن استفاده شده است. بر پیشانی ایوان قطعهای مستطیل شکل دیده می شود که چند بیت به زبان ترکی و با خطی زیبا بر آن نوشته است. یکی از بیت ها این است:
یازدی خلوصی برله تاریخ کلک فیض ایتدی بوبار گاهی سلطان حمید تجدید
این بیت گویای آن است که ایوان در دوره حکومت سلطان عبدالحمیدعثمانی تجدید بنا شده است. در کتاب مدینة الحسین آمده است:
دیوار جلویی ایوان، از کف تا ارتفاع دو متر، با سنگهای مسی رنگ و طلاکاری شده تزیین یافته و آن گونه که از نوشتههای چپ و راست پیشانی ایوان و مجاور در میانی حرم پیداست، در سال 1309 هجری قمری احترام الدوله همسر ناصرالدین شاه به طلاکاری ایوان اقدام کرده و پس از او آصف محمد علی شاه لکنهوی به پوشش طلای قسمت های باقیمانده جلو ایوان پرداخته است. مساحت ایوان نزدیک به مساحت ایوان حرم امام حسین(ع) است و در زیر این ایوان در قسمت میانی دری مسی گشوده میشود که سه متر طول و دو متر عرض دارد و بر آن این عبارت نوشته است:
(رجب علی الصائغ ابن المرحوم فتح الله الشوشتری عام 1355 ه.ق صاغها النقاش محمد حسن ابن المرحوم الشیخ موسی کتبها محمدجواد الخطاط). ظاهرا همین شخص دو در نقرهای دیگر نیز ساخته که در جلوی ایوان و در دو ضلع شرقی و غربی آن به سمت داخل گشوده میشود).
بر ایوان طلا و درهایی که از آن یا از مجاورت آن گشوده میشود، شش کفشداری وجود دارد که سه تای آنها درچپ ایوان قرار گرفته است: اولین کفشداری از آن ورثه سید سلیمان سید جعفر سید مصطفی آل طعمه و در اجاره شیخ حسین معله نجفی است.
دومین کفشداری از آن ورثه برخی از افراد آل لطیف آل قندیل و آل صخنی و فعلا در دست عبدالحسین، جعفر و حاج صادق فرزندان محمد علی بن مرزة بن محمد کشوان است و سومین کفشداری دیگر هم که در سمت شرق ایوان قرار گرفته همه از آن ورثه سید امین سید مصطفی آل طعمه است. سید محمد حسن آل ضیاءالدین تولیت حرم نیز دو کفشداری برای خود ایجاد کرده است یکی در شرق و دیگری درغرب ایوان.
از این ایوان دو در گشوده میشود که یکی در وسط آن قرار گرفته است و به رواق راه دارد. در اول؛ این در از جنس نقره است و ابیات زیر از شاعر محمدعلی یعقوبی بر آن نقش بسته است:
لذ باعتاب مرقد قد تمنت ان تکون النجوم من حصباه
وانتشق من ثری ابی الفضل نشر لیس یحکی الضلال نشر شذاه
غاب فیه من هاشم ای بدر فیه لیل الضلال یمحی دجاه
هو یوم الطوف ساقی العطاشی فاسق من فیض مقلتیک ثراه
واسل عنده البکاء ففیه قد اطال الحسین شجوا بکاه
لایضاهیه ذوالجناحین لم قطعت فی شبا الحسام یداه
هوب باب الحسین ما خاب یوم وافد جاه لائذا بحماه
قام دون الهدی یناضل عنه و کفاه ذاک المقام کفاه
فادیا سبط احمد کابیه حیدر من فدی النبی اخاه
جدد (المرتضی) له باب قدس من لجین یغشی العیون سناه
انه باب حطة لیس یخشی کل هول مستمسک فی عراه
قف به داعیا و فیه توسل فیه المرء یستجاب دعاه
به آستانه بارگاهی پناه جوی که ستارگان آرزو کنندکاش ریگهای زمین آن باشند.
خود را از بوی خوشی که از آن جا از مضجع ابوالفضل میوزد و هیچ بویی دیگر ان را همانندی نکند برخوردار کن، در این خاک بدری از خاندان بنی هاشم پنهان شده است، چه بدری که همه سیاهیها و ظلمتها را از میان برد، او در روز عاشورا سقای تشنگان بود تو نیز از سرشک دیدگانت خاک او را سیراب کن.
آن جا فراوان گریه کن که حسین(ع) از اندوه او بسیار غمگین گشت و گریست.
آنگاه که بر لبه شمشیر دو دست او از تن جدا شد جعفر طیار نیز نتواند به رتبه او رسد و او را همانندی کند؛
او باب حسین است و آن که به حرم و پناهگاه او پناه آورد، هیچگاه ناکام و نومید نشد،
او به دفاع از امام هدایت برخاست، پیشاپیش او پیکار کرد و دو دستش سپر بلای او ساخت،
او سبط احمد را فدا شد، آن سان که پدرش علی فدایی برادر خود پیامبر خدا گشت (و به شب هجرت در بستر او خوابید).
مرتضی برای او دری که باب قدس است نوسازی کرد و با نقرهای که فروغش دیدگان را خیره کند آراست. این در، باب آمرزش گناهان است که با چنگ آویختن به حلقهاش هیچ بیمی نیست.
بر این درگاه به دعا و توسل بایست که در این جا و به حرمت این بارگاه، دعای کسان مستجاب می شود.
در وسط این در کتیبه ای با عبارت: قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: انا مدینة العلم و علی بابها این بیت شعر دیده می شود:
نلت المنی فقل به مؤرخا باب نجاة المذنبین جدد
بدین بارگاه به آرزوی خود رسیدی، آن را ماده تاریخ گوی: باب نجات گنهکاران نوسازی شده است.
گفتنی است مصراع اخیر باب نجاة المذنبین جددا به حساب ابجد نمایانگر عدد 1354 است که سال ساخت او دو را نشان می دهد.
در دوم؛ این در نیز از نقره است که به حرم گشوده میشود و دو لنگه دارد.
بر لنگه نخست، چند بیت شعر از مرحوم سیدمحمد جمال هاشمی به چشم میخورد. متن آن ابیات چنین است:
یا ابا الفضل انت للّه باب رفعت للسماء منک القباب
کعبة المومنین حجت الیه عاطفات فیها الولاء مذاب
ووفود الاملاک تهبط شوق المقام للّه فیها اقتراب
کم صلاة للّه نعرج فیه ودعاء فی ظله یستجاب
انت باب الحسین دنیا و اخری فله منک جیئة و ذهاب
من یزره من غیر بابک الغی حاجزا حوله یقوم حجاب
منک یجری علی الولاء ثواب بک ینفی عن الموالی عقاب
انت سر القبول فی العمل المقبول لا ما اتت به الاتعاب
فتحت للجنان باسمک باب اشیعة الحق والوسیلة باب
صنعته باصفهان فامسی تحفة یحتفی بها الاعجاب
حملته الیک تطوی الفیافی بولاء تضج منه الشعاب
وتناهت بنصبه باحتفال فیه للدین نصرة و اکتساب
یا اباالفضل انّ بابک اسم یمن یحطّ حدّه و فیه الحساب
یا شهید الایمان یومک فخر للهدی فیک تزدهی الاحقاب
1388 هجری
ای ابوالفضل تو باب خدایی که آسمان به یمن تو گنبدی بلند افراشته است.
تو کعبه مومنانی و دلها و عاطفههایی به این کعبه حج گزاردهاند که به ولا و سرسپردگی درآمیختهاند،
فرشتگان گروه گروه و به شوق این بارگاه فرود میآیند و این جا توان به بارگاه خداند تقرب یافته، چه بسیار نمازها که از زیر این گنبد به آسمان فرستاده و چه بسیار دعاها که در سایه این سرای اجابت میشود،
تو در این سرای و آن سرای باب حسینی که از رهگذر تو توان به او رسید،
هر کس از غیر طریق تو آهنگ زیارت او کند، پردهای سنگین بر گرد خویش افکنده است،
از دست فیض تو به سرسپردگان پاداش دهند و به نام تو از بردگان این کوی کیفر بردارند،
تو را از پذیرفته شدن هر کار پذیرفتهای، نه آن که راز این پذیرش رهاورد سختی و تلاش باشد،
شیعیان که طایفه حقند، برای این بوستان به نام تو دری ساختهاند و البته این در بهانه است،
آن را در اصفهان ساختهاند و ارمغان آورده اند، ارمغانی که هزاران شگفت برانگیزد،
شیعیان این در را از کوه و بیابان گذرانده و بدین جای آورده اند، با عشق و لایی که آوازه آن در کوه و دره پیچیده است،
نصب آن را با مجلسی به پایان رساندند و این یاری دین و مایه به دست آوردن پاداش الهی شد،
ای ابوالفضل، در بارگاه تو پرآوازهترین دری است که بر آن گناه با همه آن که حسابی دارد فرو ریخته شود،
ای شهید ایمان، آن روز پرافتخار پایداری تو مایه افتخار راه هدایت است و نسلها بر آن مباهات کنند.
در پایین این شعر نیز عدد 1388 هجری قمری که نشان دهنده سال ساخت این در است دیده میشود.
در میان لنگه دوم دایره ای است و در آن چنین نوشته است: انا مدینة العلم و علی بابها العبد الجانی ابن شمس الدین محمد الاصفهانی محمد علی الحسینی الطباطبایی غفر ذنوبه 1259 هجری قمری.
من شهر دانشم و علی آن را دروازه است. بنده گنهکار فرزند شمسالدین محمد اصفهانی محمد علی حسن طباطبایی که خدای از گناه او درگذرد، 1259 هجری قمری.
در سمت غرب این ایوان، دری کوچک مشرف به کشیکخانه وجود دارد و بر لوحهایی مسین که بر این در نصب شده بیت زیر نوشته است:
بذلت یا عباس نفسا نفیسة لنصر حسین عز بالجد من مثل
ای عباس، تو جانی گرانبها برای یاری حسین فدا کردی و این چه نایاب مثلی برای فداکاری است.
به سال 1355 هجری قمری (1936 م) سید محمد حسن آل ضیاءالدین تولیت حرم عباس(ع) دری یگر از جنس نقره برای حرم حضرت ساخت. شیخ محمد حسن ابوالحب أبیات زیر را در این باره سروده است:
شیدت یا ابن المرتضی باب علا بها البرایا قد لوت رقابها
فقف علیها خاضعا مسلم ملتثما من ادب اعتبها
الا تری الاملاک فیها احدقت اضحت علی ابوابه حجابها
باب ابی الفضل سلیل حیدر من فاق ابناء العلی انجهابه
ای پسر مرتضی، تو دری از درهای عظمت و سربلندی ساختی که بندگان همه بر آستانهاش سر فرود آورده اند.
پس تو ای زایر، بر ین در بایست، سلام ده و آستانه از روی ادب ببوس.
آیا نمی بینی که فرشتگان بر این بارگاه حلقه زده اند و دربانانی این جا ایستادهاند؟
این باب ابوالفضل فرزند حیدر است؛ کسی که فرزندانش بر همه مهتران برتری دارند.
سید محمد بن سید حسن حلی هم در این باره شعری گفته و در این شعر ماده تاریخی به حساب جمل آورده است:
اقول لمن رام باب الرج و رام لری الحشا موردا
الا اقصد ابا الفضل فهو المراد لکل کئیب غدا مقصدا
وفیه و منه بلوغ المنی و فی حرم القبر تلقی الندا
و من رام اذ ارخوا قصده فبابا ابی الفضل قد جددا
1355 هجری
هر کس را که باب امید میجوید و هر کس را که بر جگر تشنه خود آبی میطلبد میگویم،
هلاث آهنگ ابوالفضل کن که او مراد و مقصد فردای هر دل آزرده است،
در این جا و از این جاست که به آرزوی خود رسند و در این حرم است که ندایی میشنوی:
(چونان که ماده تاریخ می گویم) هر که آرزویی دارد قصد این آرامگاه کند که درهای حرم ابوالفضل را از نو ساختهاند.
گفتنی است عبارت قصده فبابا ابی الفضل قد جددا به حساب ابجد با عدد 1355 برابری میکند و این سال را مینمایاند.
شاعر کربلایی، سید مرتضی وهاب نیز چند بیتی در ماده تاریخ ساخت در حرم آورده است:
قف بباب الله واستشفع إلیه بفتی فی کربلا واسی الحسین
باب خلدا حیث فی تاریخه ( شیدوا باب ابی الفضل لجینا )
1374 هجری
بر درگاه خداوند بایست و به آن جوانمردی که در کربلا حسین را همراهی کرد شفاعت جوی،
این در باب خلد و جاودانگی است که در تاریخ آن گفته شده است: در بارگاه ابوالفضل را از نقره ساختند.
گفتنی است عبارت: شیدوا باب ابی الفضل لجینا به حساب ابجد، عدد 1374 را مینمایاند.
در کفشداری مقابل دفتر تولیت حرم حضرت ابوالفضل(ع) نیز این دو بیت از شاعر زندهیاد سیدحسین علوی به چشم می خورد:
لذ باعتاب ابی الفضل الذی کابیه المرتضی یحمی حماه
واخلع النعلین وادخل صاغر وانتزع من قدسه طیب شذاه
به آستانه ابوالفضل پناه جوی که چون پدرش علی(ع) از ناموس دین دفاع کرد.
پای افزار بکن و فروتنانه به درون و از جایگاه قدس این حرم خوش آن را بیاب.
صحن ها و درهای آن در گذشته، هنگامی که از باب قبله می گذشتید، به صحنی کوچک و مربع شکل وارد میشدید که در شرق آن یک حجره و یک سقاخانه قرار داشت و بر دیوارهای آن اشعاری به زبان فارسی و حدیثی نبوی و در پایان این نوشته، تاریخ 1304 هجری قمری به چشم میخورد. سپس هنگامی که میخواستید به صحن بزرگ بروید، از سالنی مربع شکل میگذشتید که در غرب آن مقبره مرحوم حاج محمد صادق یکی از متولیان نوسازی حرم و در شرق آن نیز مقبره راجه محمدجعفر هندی قرار میگرفت. هنگام احداث خیابانی که صحن شریف را دربرمیگیرد نصف صحن قبله از قسمت غیر مسقف تا اول سالن پیشگفته از میان رفت و باقیمانده این صحن نیز بعدها در گنجینه حرم ادغام شد. این محل زمانی مسجد و رواق بود و بعدها در سال 1383 هجری قمری (1963 م) کتابخانه ابوالفضل العباس نام گرفت.
مگر در پارهای موارد، اصولا همه کسانی که به نوسازی حرم مطهر امام حسین(ع) پرداختند، حرم حضرت عباس(ع) را نیز نوسازی کردند. سیدعبدالحسین کلیددار میگوید:
تاریخ بنای صحن و حرم حضرت عباس (ع) با تاریخ بنای حرم امام حسین(ع) در روزگاران مختلف همپای و همراه است و بیشتر کسانی که افتخار نوسازی و تزیین در حرم امام حسین(ع) به دست آوردهاند، به اقداماتی همانند، حرم حضرت عباس(ع) نیز توفیق یافتهاند.
به هر روی،مساحت صحن جامع حرم حضرت ابوالفضل(ع) 9300 متر مربع و مساحت بنای حرم؛ اعم از رواقها و گنبدخانه و ایوان 4370 متر مربع است.
ایوانهای صحن بزرگ: صحن بزرگ دارای چهار ایوان وسیع است. سقف ایوانها دارای مقرنسکاری و طاق و قوسهای هندسی زیباستو در هر کدام نیز حجرهای وجود دارد که برای مباحثه یا تدریس علوم دینی از آن استفاده میشده است.
این ایوانها عبارتند از:
1. ایوان بالاسر؛ این ایوان در غرب صحن قرار دارد و بر بالای آن این کتیبه به چشم میخورد: قال الله تعالی: (بسم الله الرحمن الرحیم، إذا جاء نصر الله والفتح و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا فسبح بحمد ربک واستغفره انه کان توّابا).
خداوند فرموده است: بسم الله الرحمن الرحیم، چون یاری خداوند و گشایش بیایدو مردمان را بینی که گروه گروه به آیین خدا درآیند خدای خود را ستایش و تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه که او توبهپذیر است (سوره نصر) سال 1304 هجری قمری.
در وسط این ایوان هم کتیبهای است که اشعاری به زبان فارسی بر آن نوشته است.
گفتنی است در این ایوان درویشها در دهه محرم مجلس عزاداری برپا میداشتند وایوان را سیاهپوش میکردند و از دیوارهای آن شمشیرها و کشکولهای گوناگونی میآویختند. این گروه را درویشهای حرم حضرت عباس(ع) مینامیدند، در برابر درویشهای دیگری که در حرم امام حسین(ع) بودند.
2. ایوان شرقی؛ این ایوان در ضلع شرقی صحن قرار دارد و باب الرضا (باب العلقمی) در زیر همین ایوان است. در بالای ایوان کتیبهای است که سوره حمد و تاریخ 1304 هجری قمری بر آن نوشته است. این کتیبه درماه رمضان 1304 هجری قمری نوشته شده و یکی از کاشیکاران به نام محمدنادر توکلی درهمان سال این ایوان را تجدید بنا کرده است.
3. ایوان شمالی؛ در قسمت بالای این ایوان کتیبهای است که تاریخ 1304 هجری قمری بر آن نقش بسته است.
4. ایوان قبله: این ایوان در مدخل باب القبله است و بر آن کتیبهای به تاریخ 1304 هجری قمری و اثر محمد حسین یزدی به چشم میخورد بر بالای این ایوان نیز ساعت زنگدار بزرگی نصب شده است.
این بارگاه شاه جهان حقیقت است
اینجا حریم پاک علمدار کربلاست
این آستان قدس شهید ره خداست
اینجا حریم حضرت حضرت باب الحوائج است
دولت در مقام و کشایش در این سراست
اینجا بود مقام شهیدی که تا ابد
خاکش حیات بخش و هوایش عبیر زاست
این بارگاه شاه جهان حقیقت است
این جایگاه جلوه انوار کبریاست
این خاک مشک بیزکه دارالشفا بود
هر ذرهاش به چشم ملایک چو توتیاست
این جاست جایگاه شهیدی که تا به حشر
دین خدا و پرچم اسلام از او بپاست
این جاست جایگاه امیری که در کرم
کان سخا و ابر عطاویم وفاست
این جاست جایگاه علمدار لشکری
کز بهر حق علیه ستمگر به پای خاست
دریادلی غنوده در این جا که همچو نوح
در بحر دین به کشتی توحید ناخداست
سقای اهل بیت، حسین علی بود
این تشنه لب که خاک درش چشمه بقاست
گردد مس وجود تو چون زر در این مقام
این بارگاه خشت وجود زکیمیاست
آیینه تمامنمای حقیقت است
هر دل که با ولای ابوالفضل آشناست
حاتم که گشت شهره آفاق از سخ
در آستانه کرمش کمترین گداست
آن کس که سر زفخر بساید بر آسمان
این جا که می رسد ز ادب قامتش دوتاست
آب فراتتا به ابد شرمگین بود
از تشنهای که ساقی و سقای کربلاست
در روز حضر فاطمه گردد شفیع خلق
در دست وی دو دست بود کز بدن جداست
از این مصیبتی که به آل نبی رسید
تا روز رستخیز به پا پرچم عزاست
امروز هر که خدمت آل علی کند
فردا شفیع او به صف حشر مرتضاست
بر طبق امر آیت حق (حضرت حکیم )
آن کس که حکم او به همه شیعیان رواست
شد این ضریح ساخته در شهر اصفهان
شهری که اگر جهان هنر خوانمش سزاست
تاریخ این ضریح (طلایی) چنین سرود
عباس میرجنگ و علمدار نینواست
درهای قدیمی صحن
در قدیم، صحن حرم حضرت عباس (ع) دارای شش در بوده و هر یکی از این درها بر حسب جایی که در آن قرار گرفته، نام مشخصی داشته و هر کدام به یکی از محلههای قدیمی شهر باز میشده است. جنس این درها از چوب مرغوب بوده است . شیخ جعفر الهی درباره تاریخ ساخت این درها چنین شعری آورده است :
صحن ابی الفضل رفیع الذریقد فاخر العرش علا فارتفع
فیه قباب للفخار ضربتبفخرها خازنها قد رفع
أبوابها أمست رجاء المرتجی و مستجاب دعوة لمن دع
الق العصا مؤرخا (باب مجد أذن الله أن یرفعا)
صحن حرم ابوالفضل، پناهگاه و حرمی والاست که بر عرش تفاخر کرده و بر آن بلندی یافته است،
بر این بنا گنبد افتخاری استوار گردیده و نگهبان این حرم به چنین افتخاری که نصیبش شده سزامند مباهات ورزیدن است،
درهای این صحن درگاه امید آرزومندان است و جایی است که در آن دعای دعاکنندگان اجابت میشود،
عصای خود بیفکن و این درها را تاریخ بنا بگوی،
این باب مجدی است که خداوند بلندی و عظمت را برایش خواسته است.
گفتنی است عبارت: باب مجد اذن الله له أن یرفعا به حساب أبجد نمایانگر عدد 1287 است و نشان میدهد درها در این سال ساخته شده است.
به هر روی، این درها عبارتند از:
1.باب القبله؛ از آن روی که در سمت قبله است بدین نام خواندهاند. در قسمت جلو آن فراخنایی به وسعت 16 متر وجود دارد که آن را صحن صغیر (صحن کوچک) نامیدهاند. بر فراز ایوان این دو دو گلدسته کوچک است. طول این در به 5/4 متر و عرض آن به 3 متر میرسد. این در به روزگار اشغال عراق از سوی انگلستان در سال 1337 هجری قمری و به دست محمدخان بهادر، معاون حکمران انگلیسی عراق،کاپیتان بری، گشوده شده است. یکی از شاعران ماده تاریخ بنا را در این شعر میآورد:
یا سائلی ارخ (تجد فتح الطریق محمد)
ای که از من میپرسی، خود ماده تاریخ بگوی: مییابی که این را ه را محمد گشوده است.
عبارت تجد فتح الطریق محمد به حساب ابجد نمایانگر 1337 است و سال بنا را به تاریخ هجری قمری نشان می دهد.
بر ای دو کتیبه است که علی بن حسین موسوی بهبهانی آنها را به سال 1340 هجری قمری نوشته است. در پیشانی درگاه نیز صفحهای مسین، لوزی شکل و تذهیب شده وجود دارد که بر آن نوشته است: (سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین)، (بر شما درود پاک و پیراستهاید بدان در آیید و در آن جلودانه بمانید).
هنگامی که دولت عراق در 17 جمادیالثانی سال 1373 هجری قمری، 2 فوریه 1953 م. خیابان اطراف صحن را احداث کرد، این درگاه ویران شد و قسمتی از بنای آن نیز در خیابان قرار گرفت. در نصب شده در آنجا نیز به باب صاحب الزمان در غرب صحن انتقال یافت. در همان زمان یکی از زائران در گران قیمتی که نقشهایی بدیع بر آن تراشیده شده بود، به حرم اهدا کرد و این در، در محل باب القبله نصب شده بر هر یک از لنگههای این در، یک بیت شعر و در زیر آن نام واقف نوشته شده است.
بر لنگه نخست این عبارت است:
بباب ابی الفضل اعتصم متمسکافما الفضل إلا منم أبی الفضل یرتجی
یا مفتح الابواب الواقف خالق زادگان
در حلقه در بارگاه ابوالفضل چنگ زدن که فضل و بخشش تنها از ابوالفضل توان آرزو داشت. ای گشاینده درها، وقف کننده، خالق زادگان.
بر لنگه دیگر نیز این عبارت است:
و من کان بابا للحسین بنا به له الله باب أن یسدّ و یرتجی
والیه المرجع والماب الواقف خالق زادگان
آن کسی که باب حسین بوده، خداوند خود او را باب است که به گاه بسته بودن بر آن امید باز شدن است بازگشت همه به سوی اوست واقف: خالق زادگان.
2. باب القبلة الصغیر (باب قبله کوچک): این در سال 1304 هجری قمری در شرق باب القبله گشوده شده؛ ارتفاع آن سه متر و عرض آن نیز سه متر است و حاج محمدصادق شوشتری آن را ساخته است.
3. باب البرکة: در شرق صحن قرار دارد، ارتفاع آن 5 متر و عرض آن 3 متر و از درهای قدیم است که بر نهری کهن منشعب شده از نهر علقمی که آن را نهر العباس مینامیدهاند مشرف بوده است. آثاری از این نهر تا نیمه سده دوازدهم هجری قمری وجود داشته و از آن تاریخ این آثار هم از میان رفته است. ما اطلاع چندانی از چگونگی از میان رفتن این نهر و آثار آن را نداریم و همین اندازه میدانیم که در جلوی این درگاه فراخنایی به نام (البرکه) وجود داشته و زایران در آن جا آب برمیداشتند و برای آب دادن درختها و نخلهای موجود در صحن حرم از آبی که آن جا بوده استفاده میشده است. در سال 1345 هجری قمری در آستانه جنوبی صحن حرم حضرت ابوالفضل(ع) پنج اصله نخل وجود داشته که بعدها از میان رفته است. بر دری که اینجا نصب بوده کتیبهای وجود داشته و بر آن کتیبه این عبارت به چشم می خورد. بانی التعمبر الحاج محمدصادق الاصفهانی سنه 1308 هجری قمری به سال 1376 هجری قمری(1956 م) و در جریان احداث خیابان پیرامونی حرم باب البرکه برداشته و به جای آن چند باب دستشویی به هزینه حاج علی تقی غیاثی بنا شد. این دستشوییها، ورودیاش از بیرون صحن بود، پس از احساس خطر نشست آلودگی از آنه به حرم بسته شد. در سال 1389 هجری قمری (1969 م) حاج جعفر کاظمی صباغ به جای این دستشوییها، دستشوییهای جدیدی با رعایت معیارهای بهداشتی و تدبیرهای لازم به هدف جلوگیری از نشست آلودگی به پایهها و دیوارهای صحن احداق شده که اکنون نیز باقی است.
گفتنی است در 1/1/1957 به جای باب البرکه دری دیگر از صحن گشوده شد.
4. باب السدره؛ این دروازه در ضلع شما ل غرب صحن قرار گرفته و به دلیل وجود درخت سدری در آن جا به این نام خوانده شده است. ارتفاع این در به 4 و عرض آن به 3 متر میرسد و بر روی ان این کتیبه به چشم میخورد: بسماللهالرحمنالرحیم، قال الله تعالی: إنّ المتقین فی جنّات و عیون ادخلوها بسلام آمنین، ولایة علی بن ابی طالب حصنی و من دخل حصنی آمن من عذابی. سنة 1308 هجری.
ترجمه آیه ها : بیات یلمان پرهیزگاران در باغها و چشمهها سارانند به آنان گویند: با سلامت و ایمن در آنجا داخل شوید. ترجمه حدیث: ولایت علی بن ابی طالب دژ من است؛ هر که به این دژ درآید از کیفر من در امان ماند.
5. باب صاحب الزمان(ع): این در که به تاریخ او ذی القعده 1368 هجری قمری (25 آگوست 1949 م) گشوده شده، درسمت غرب صحن واقع است و طول آن به 5/4 و عرض آن به 3 متر میرسد. بر این در، این کتیبه دیده میشود:
(بسم الله الرحمن الرحیم، إنا انزلناه فی لیلة القدر، و ما أدراک ما لیلة القدر، لیلة القدر خیر من الف شهر، تنزّل الملائکة والرّوح فیها بإذن ربّهم من کل امر، سلام هی حتی مطلع الفجر) سنة 1308 هجری قمری.
(به نام خداوند رحمتگر مهربان. ما آن را در شب قدر نازل کردیم، و از شب قدر چه آگاهت کرد، شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن شب فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری که مقدر شده است، فرود آیند، آن شب تا دم صبح صلح و سلام است).
در میانه پیشانی این در، لوحی لوزی شکل است و عبارت (یا مولای یا صاحبالزمان صلوات الله علیک) بر آن نوشته است. در مدخل این در نیز اتاقی است که از آن برای مرکز نیروی برق استفاده میشود.
6. باب السوق؛ در جنوب غربی باب صاحبالزمان و در فاصله 16 متری آن قرار گرفته و مشرف بر بازاری است که به حرم امام حسین(ع) میرسد. طول این در به 5/4 و عرض آن به 5/3 متر میرسد و بر مدخل آن این کتیبه کاشی به چشم میخورد:
(یا أیّها الذین آمنوا لاتدخلوا إلّا بیوت النّبیّ ان یؤذن لکم)
(ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خانههای پیامبر درنیایید مگر آن که شما را اجازه دهند).
(فاخلع نعلیک إنّک بولواد المقدّس طوی)، سنة 1309 هجری قمری.
(پای افزار بیرون آور که تو در وادی مقدس طوی هستی).
در جلوی این در فراخنایی کوچک و مربع شکل وجود داشته که پیشتر حوضی برای آب خوردن وجود داشته و همچنین در آن جا چاه آبی و بر پیرامونش نیز شیرهای آبی برای وضو بوده است .
در دوران مرحوم سید مرتضی آلضیاءالدین تولیت حرم حضرت ابوالفضل (ع) این مکان دستخوش تغییراتی شد تا کتابخانه عمومی حرم احداث شود . البته سید مرتضی این در را بست ، به جای آن ، دری دیگر در مدخل باب صاحبالزمان گشود، حضور را تخریب کرد، چاه را نیز پر کرد و از این مکان به عنوان دفتر طرح آبرسانی که امتیاز آن را برای جود گرفته بود، بهره جست . این دفتر بعدها محل استقرار ترانسهای برق حرم و صحن شد.
پیشتر گفتیم که در دورههای اخیر دو در دیگر از صحن حرم حضرت عباس(ع) گشوده شده است. این دو در عبارتند از:
7. باب العلقمی؛ در مقابل خیابان معروف به شارع علقمی و در شرق صحن قرار دارد. به سال 1375 هجری قمری گشوده شده و بر آن کتیبههایی نو ساخت. با تاریخ 1374 هجری قمری (1955 م) بعدها به نام باب الرضا معروف شده است.
8. باب الحسن؛ این دروازه به سال 1373 هجری قمری (1954 م) گشوده شده و در غرب صحن واقع است.
صحن مقدس
یارب این بارگه کیست که خورشید سما
هر سحرگه کند از خاک درش کسب ضیا
یا رب این مرقد پرنور مطهر از کیست؟
که به تعظیم درش پشت فلک گشته دو تا
یاربت این اختر تابان زکدامین برج است
که منور بود از رای منیرش بیضا
یارب این گوهر رخشان زکدامین درج است
کزنظرها همه چون گنج بود ناپیدا
یارب این صحن و رواق و حرم از حضرت کیست
که از خاک در او کون و مکان یافت بها
صحن جانبخش ابوالفضل که در رتبه او
عقل و وهمند دو حیرت زده چون من شیدا
این همان صحن شریف است که از فرط شرف
خادمش را به سر چرخ برین باشد پا
این همان بارگه عرش مثال است که نیست
گر کنی هندسه جز عرش برینش همتا
گوهر درج امامت، شه جمشید غلام
اختر برج ولایت مه خورشید لقا
ماه تابان بنی هاشم عباس علی
کز غلامیّ درش فخر کند بر دارا
اندرین صحن مقدس که بود کعبه جان
سعی کن تا که مقامی به کف آری به صفا
این همان منظر پاک است که سرگردان است
چرخ از بهر طواف در او صبح و مسا
از سر شوق اگر پای در این صحن نهی
دستت از غیب بگیرند به هر رنج و عنا
گر تو را رنج به جان باشد این جاست علاج
گر تو را درد به دل باشد این جاست دوا
درهای جدید صحن
آنچه گذشت، فهرست و مشخصات درها و ورودیهای قدیم صحن حرم حضرت ابوالفضل(ع) بود. اما درها و ورودیهای جدید که به سال 1394 هجری قمری (1974 م) سامان یافته، از این قرار است:
1. باب القبله؛ در جنوب صحن واقع شده و در سال 1382 هجری قمری به همت سید بدرالدین آل ضیاء تولیت وقت حرم و نیز همراهی برخی از عالمان، از جمله حجةالاسلام سیدعباس حسینی کاشانی بر مدخل این کتابخانه عمومی حضرت عباس(ع) احداث گردیده است. در ماه مبارک رمضان در این کتابخانه جلسههای بحث و گفتگوی علمی، به هدف تقویت حرکت علمی ـ ادبی کربلا برگزار شده است.
طول این در، 4 متر و عرض آن 5/3 متر است و بر بالای آن این آیات نوشته است:
(بسم الله الرحمن الرحیم، الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون، یبشرّهم ربّهم برحمة منه و رضوان و جنّات لهم فیها نعیم مقیم خالدین فیها ابدا إنّ الله عنده اجر عظیم)
(کسانی که ایمان آورده و هجرت کرد و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند، نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند.
پروردگارشان آنان را از جانب خود به رحمت و خشنودی و باغهایی در بهشت که بر آنجا نعمتهایی پایدار دارند، مژده میدهد).
(خدا از مؤمنان جان و مالشان را به بهای این که بهشت برای آنان باشد خریده است).
از بیرون صحن به بنگرید بر پیشانی درگاه این کتیبه دیده میشود:
قال تعالی: (بسم الله الرحمن الرحیم، من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا، لیجزی الله الصّادقین بصدقهم و یعذّب المنافقین إن شاء او یتوب علیهم إنّ الله کان غفورا رحیما)
(از میان مؤمنان مردانیاند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه و وفا کردند. برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی از آنان در همین انتظارند و هیچ عقیده خود را دیگرگون نکردند).
بر فراز ایوان این درگاه، ساعت زنگدار بزرگی نصب شده و در زیر این ساعت نیز از منظر بیرون صحن عبارت: (السّلام علیک یا ابا الفضل العبّاس)، به چشم میخورد.
2. باب الامام الحسن(ع): در غرب صحن و بر گذار زائران به سمت صحن امام حسین(ع) واقع بود. طول آن 4 و عرض آن 3 متر است و بر بالای بر دایرهای و در آین دایره آیه: (إنّا فتحنا لک فتحنا مبینا) (ما برای تو فتحی آشکار پدید آوردیم). در میان نقش و نگارهایی بر روی کاشی نوشته است. از بیرون صحن بر بالای درگاه، این دیده میشود:
(بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم، یا ایّها الّذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النّبیّ إلّا ان یؤذن لکم) صدق الله العلیّ العظیم.
(ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خانههای پیامبر درنیایید مگر آنکه شما را اجازه دهند).
3. باب الامام الحسین(ع)؛ در کنار باب الامام الحسن قرار گرفته، طول آن 4 و عرض آن 3 متر است و بر بالای در دایرهای است که در نوشته است:
قال الله : (سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین)، (بر شما درود پاک و پیراستهاید بدان درآیید و جاودانه بمانید).
بلافاصله بر بالای این دایره کتیبهای است و در آن این آیات نقش بسته است:
(بسم الله الرحمن الرحیم، إنّ المتّقین فی جنّات و عیون ادخلوها بسلام آمنین، صدق الله العلیّ العظیم).
پرهیزگاران در باغها و چشمه سارانند به آنان گویند: با سلامت و ایمنی در آنجا داخل شوید).
بر بالای این نیز لوحی است که عبارت:
(السّلام علیک یا ساقی عطاشی کربلا)، (درود بر تو ای آبرسان تشنگان کربلا).
نقشه بسته و اطراف آن با نقشهای گل و گیاه بر روی کاشی تزیین یافته است.
4. باب صاحب الزمان(ع): در کنار باب الام الحسین(ع) واقع است و به خجستگی و یاد و نام امام عصر بدین نام خوانده شده، ارتفاع آن به 4 متر و عرض آن نیز به 5/3 متر میرسد. بر بالای در، کتیبهای با نقشهای گل و گیاه بر روی کاشی و در میان آن عبارت: (باب صاحب الزمان) به چشم میخورد. از منظر بیرونی، کتیبهای بر این سر در است و متن آن چنین است:
(بسم الله الرحمن الرحیم، إنّا انزلناه فی لیلة القدر، و ما ادراک ما لیلة القدر، لیلة القدر خیر من الف شهر، تنزّل الملائکة والرّوح).
(ما آن را در شب قدر نازل کردیم از شب قدر چه آگاهت کرد، شب قدر از هزاران ما ارجمندتر است، در آن شب فرشتگان با روح فرود میآیند).
در سمت چپ این در، سقاخانهای است و بر بالای این آبخورگان نقشها و تزیینها و مقرنسهایی است و در میان این نقشها و تزیینها بیت شعر زیر و هچنین عبارت: (سلام اللّه علی الحسن و الحسین) به چشم میخورد:
اشرب الماء هنیئاً یا محبواذکر السبط الشهید المحتسب
(ای دوستدار، آب بنوش که آورایات باد و سبط شهید صبور و پایدار را یاد کن).
پیشانی این درگاه دارای سه بخش و دربردارنده قوسهایی است که نقشهای گل و گیاه بر روی کاشی، آنها را در میان گرفته و در داخل این گل و بوته نیز بیت شعر زیر از شیخ محسن ابوالحب کلبی نقش بسته است:
إذا کان ساقی الناس فی الحشر حیدر فساقی عطاشی کربلاء ابوالفضل
اگر سقای مردم در روز رستاخیز علی(ع) است آبرسان تشنگان کربلا نیز ابوالفضل است.
5. باب الامام موسی بن جعفر علیهما السلام؛ در زاویه غربی صحن قرار گرفته، طول آن 4 و عرض آن آن 5/3 متر است و از منظر بیرونی بر بالای سر در، کتیبهای بر روی کاشی است و متن آن کتیبه چنین است:
(بسم اللّه الرّحمن الرحیم، سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدّار) صدق الله العلیّ العظیم).
(درود بر شما به پاداش آنچه صبر کردید، راستی چه نیکوست فرجام آن سرای!).
6. باب الامام محمد الجواد(ع): (باب امام جواد(ع) )؛ در شمال صحن قرار گرفته،طول آن 4 و عرضش 3 متر است. در بالای این درگاه سقفی هلالی است که با کاشیهای زیبا آراسته شد و بر این کاشیها اشکال گل و بوته و همچنین اشکال هندسی بر زمینه بنفش تیره نقش بسته است. بر بالای در بلافاصله کتیبهای است که آیه زیر بر آن به چشم میخورد:
(بسم الله الرحمن الرحیم، الله نور السّموات و الارض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزّجاجة کانّها کوکب دریّ یوقد من شجرة مبارکة زینوتة لا شرقیّة و لا غربیّة یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للنّاس والله بکلّ شیء علیم، صدق الله العلی العظیم).
خدا نور آسمانها و زمین است. حکایت نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشهای است. آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی افروخته میشود نزدیک است که روغنش هرچند بدان آتشی نرسیده باشد، روشنی بخشد. روشنی بر روشنی است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت کند.
این درگاه به دیواری متصل است که خود به باروی صحن پیوسته است. بر بالای این درگاه نیز متن کامل سوره قدر نقش بسته است.
درسمت راست این درگاه، صفّهای است مسقف، مشرف بر خیابان و در امتداد دیوار بیرونی. بر بالای آن نیز سوره حمد بر کاشی نقش بسته است:
(بسم الله الرحمن الرحیم، قد افلح من تزکّی، وذکر اسم ربّه فصلّی)
پس از بسم الله الرحمن الرحیم، رستگار آن کسی است که خود را پاک گردانید و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گذارد).
7. باب الامام علی الهادی(ع)؛ این درگاه در زاویه شمال شرق صحن واقع است، طول آن به 4 وعرضش به 5/3 متر میرسد و تازه احداث شده است.
8. باب الفرات؛ در شرق صحن واقع است، طول آن به 4 و عرض آن به 5/3 متر میرسد. بر بالای آن سقفی هلالی است که به کاشیهای زیبا و تزیینهای از گل و بوته بر زمینه بنفش تیره آراسته شده است. بر بالای در، کتیبهای به خط کوفی به چشم میخورد که سوره انشراح بر آن نقش بسته است.
سقف متصل است به دیوار بیرونی که مشرف بر خیابان است و بر پیشانی این سر پوشیده، کتیبهای به خط ثلث است که این آیات بر آن نقش بسته است:
(بسم الله الرحمن الرحیم، و سیق الذین اتّقوا ربّهم إلی الجنّة زمرا حتّی إذا جاءوها وفتحت ابوابها و قال بهم خزنتها سلام علیکم طبتم فادخلوا خالدین).
(و کسانی که از پروردگارشان پروا داشتهاند، گروه گروه به سوی بهشت سوق داده شوند تا چون بدان رسند و درهای آن به رویشان گشوده شود و نگهبانان آن به ایشان گویند: سلام بر شما، خویش آمدید، در آن درآیید و جاودانه بمانید).
ضلعهای صحن
صحن دارای چهار ضلع است و در هر یک از این ضلعها حجرههای کوچکی است که شمار آنها به 75 مورد می رسد. در جلو هر حجره نیز ایوانی کوچک وجود دارد. در میانه هر ضلع از سمت بیرونی ایوانی است بزرگ و به ارتفاعی افزون بر دو طبقه از طبقههایی که حجرهها در آنها جای گرفتهاند. این ایوانها دارای نقش و نگارهایی از گل و بوته، اشکال هندسی و آیات قرآن کریم است و در پایین برخی از آنها عبارت: (حرّره محمد حسین بن محمد ابراهیم، سنة 1304 هجری قمری)، (این را محمد حسین بن محمد ابراهیم به سال 1304 هجری قمری تحریر کرد به چشم می خورد).
ضلع شمالی: در این ضلع چند مقبره واقع است: مقبره آن نصرالله، مقبره آلخیاط و مقبره آل طیف که قبلا مکتبخانه مرحوم شیخ علی ابوکفانه (پدر شیخ جواد ابو کفانه خطاط و عبدالمهدی ابوکفانه شاعر) بوده است. پس از این مقبرهها به ایوان بزرگی که در این ضلع است میرسیم و پس از آن نیز به مقبره آل ضیاءالدین، مقبره شیخ محسن ابوالحسب (خطیب کربلا و درگذشته به سال 1369 هجری قمری) و فرزندش دکتر ضیاءالدین، مقبره آل تاجر، مقبره شیخ محمدعلی محمود کشوان و پس از آن به باب الامام موسی بن جعفر(ع) برمیخوریم.
ضلع غربی: این ضلع به ترتیب، آبخورگاه عمومی، مقبره سیدمحمد نقاش، مقبره نصرالله، سپس ایوان بزرگ تکیه درویشان که امروز به (باب صاحب الزمان) نامور است، مقبره خطاط و شاعر عراق شیخ فلیح حسون رحیم جشعمی، مقبره آل سیبویه، مقبره دیگری از آن آل نصرالله، باب الامام الحسین، مقبرهای از آل ضیاء الدین و سرانجام باب الامام الحسن(ع) را دربرگرفته است.
ضلع جنوبی: مقبره آل قزوینی در این ضلع است و دفتر تولیت حرم حضرت عباس(ع) نیز در جوار آن است. این دفتر حجره حجرهای است که مسئولان حرم و بزرگان در آنجا گرد میآیند. پس از آن ایوان بزرگی است و در مدخل ایوان هم دو مقبره است: یکی مدفن سیدمحمدرضا اصفهانی بانی صحن است و در مقابل آن نیز مقبره راجههای هندی قرار دارد.
در سمت راست ایوان نخست به مقبره آل خیرالدین میرسیم که یکی از عالمان به نام سیدمحمدعلی خیرالدین و همچنین سیدمرتضی وهاب شاعر در آن به خاک سپرده شدهاند و پس از آن هم به گنجینه نفایس حرم میرسیم.
ضلع شرقی: باب الامیر (امیرالمؤمنین علی(ع) ) در این ضلع است و پس از آن مقبرهای که سید محمدسعید و برادرش سید محمدکاظم؛ از فرزندان سید محمدحسن آل طعمه و همچنین سید یوسف سید احمد وهاب در آن به خاک سپرده شدهاند. پس از آن به ترتیب مقبرههای آل نصرالله، آل طویل، خاندان تطوه، آل عواد و آل مامیشه قرار گرفتهاند.
مقبره اخیر زمانی مکتبخانه شیخ عبدالکریم کربلایی ملقب به ابومحفوظ بوده است ایوان بزرگ مشهور به ایوان علقمعی، پس از این مقبرههاست. آنگاه به باب الفرات و پس از آن هم به مقبرههای ماجد، آل عوج، علامه سید علی قطب و آل معالی و سرانجام باب الامام علی الهادی(ع) میرسیم.
به خاک سپرده شدگان حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع ) سیدعبدالرزاق مقرم در کتاب خود (قمر بنی هاشم) به بررسی دفن شدگان حرم حضرت عباس(ع) پرداخته، در این باره می گوید: از جمله این بزرگان میتوان از کسانی یاد کرد که علامه آقا بزرگ در کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه، (ج2، ص 199) نامبرده است. آنجا که میگوید:
(حاج سید محمد بن محسن زنجانی به سال 1355 هجری در زنجان درگذشت و پیکر او را بنابر وصیتش، برای خاکسپاری به حرم حضرت عباس(ع) آوردند.
همچنین در این کتاب (ج 2، ص 323) آمده است: شیخ علی بن زین العابدین بارجینی یزدی حائری، صاحب کتاب الزام الناصب من احوال الغائب در حرم حضرت عباس(ع) به خاک سپرده شده است.
علامه شیخ علی اکبر یزدی بفروئی از شاگرثان برجسته اردکانی در فراخنایی که در مقابل حرم است، به خام سپرده شده است.
سید کاظم بهبهانی از شاگردان آیت الله سید هاشم قزوینی در حرم ابوالفضل(ع) مدفون است. علامه سید عبدالله کشمیری از شاگردان اردکانی، در چهارمین حجره از سمت گوشه جنوب شرقی صحن دفت شده است.
شیخ ملاعلی یزدی مشهور به سیبویه و برادرش علاعباس اخفش که هر دو در تدریس جایگاهی در خود داشتهاند، در حجرهای اختصاصی، در جوار باب صاحبالزمان به خاک سپرده شدهاند.
شیخ کاظم الهر، دارای مراتبی از علم و ادب و شاگرد شیخ صادق فرزند علامه شیخ خلف در آ خرین حجره شمال شرقی صحن به خاک سپرده شده است.
گفتنی است بخش قابل توجهی از دیوارهای صحن، با آیات قرآن کریم تزیین یافته، از آن جمله میتوان از سوره دهر و سوره عمّ نام برد. همچنین سید ابراهیم نقاش بر این دیوارها رنگهایی روشن به گونهای بدیع در هم آمیخته است که کمتر هنرمندی میتواند همانندی برای آن بیافریند.
گنبد بر فراز حرم حضرت ابوالفضل(ع) گنبدی است به قطر 12 متر و با شکلی متمایز از دیگر گنبدها. گنبدی نیم کروی با نوک تیز و ساقهای نسبتا بلند است و از آن، پنجرههایی با قوسهای کمان ابرویی و نوک تیز به بیرون گشوده میشود.
نمای داخل گنبد در قسمت ساقه کمربندی با زمینه بنفشه تیره است که آیاتی از قرآن کریم به رنگ سفید برآن نقش بسته است.
چنان که بر قسمتی از گنبد ثبت شده، به سال 1305 هجری آن را از کاشیکاریهای بدیعی برخوردار ساختهاند. اما در سال 1375 هجری قمری (1955م) این گنبد طلاکاری شد. در این سال علامه شیخ محمد خطیب طی تلگرامی به نخست وزیر وقت عراق، محمد فاضل جمالی، درخواست کرد گنبد را طلاکاری کنند. بنابراین درخواست، طلاکاری گنبد انجام یافت و بر پایه اسناد موجود در مدیریت اوقاف کربلا، 6418 خشت طلا بر پوشش گنبد به کار رفت. در قسمت پایین گنبد آیاتی از قرآن همراه با آیینهکاری نقش بسته است. ارتفاع گنبد از روی زمین 39 متر است.
شاعر کربلایی،سید مرتضی وهاب، به مناسبت طلاپوش کردن گنبد، شعری عربی گفته و در آن ماده تاریخ نیز آوردهاست. متن شعر وی چنین است:
شع ثغر الفجر نورا وانجلی عن سما الدنیا رداء الغیهب
مستطیلا من ذکا راد الضحی یخطف الابصار غیلا طفح
وغزال الشرق مجدا سبحاو من الایات اوحی جمل
انشرت موجتها فی المغبر
بکر الطیر لی انواره زاحفا فی الروض من او کاره
وانتشی البلبل من ازهارهو علی الاغصان بالشدو و عل
باغارید الهوی و الطرب
سابحا وسط حشایم عمیقمن خیال حالم فیه غریق
کلما یظما سلسال رحیقیجتنی ثغر الاقاحی قبل
فائزا منها ببنت الحسب
سحر الطرف بیاض السحر محلا للسمع لحن الوتر
(ما لعینی عشیت بالنظر) اطلی الکاس تجلت ام طلی
قبّة صیغت بغالی الناشب
خلتها بالتبر لما برقت نار موسی جانب الطور بدت
ام سنا الشمس جلالا سجدت ام غریض الماء یشفی العلل
سال مشفوها بنهر سرب
انتشار الورد فی الارض انتشر فتراءی کاللائی للبشر
ام تری ادرکت الشمس القمر ام جلال الله بالقدر جل
فتجلی للوری عن کثب
قبّة بالتبر لما طلیت شرف التبر بها مذ حلیت
فوق طود للمعالی بنیت من له و غی فی کربل
خالد رغم مرور الحقب
من بوجه الشمس فردا غبر و اذاق القوم موتا احمر
فاتحا نحو الفرات انحدرا غرف الماء و عنه عدل
ذکر السبط و لما یشرب
قبّة فوق الثریا ارتفعت و علی الافاق بدرا طلعت
من ابی الفضل بنور سطعت وحکی تاریخها (صدقا علی
مرقد العباس تاج الذهب)
(سپیدی صبح از کرانه آسمان شکفت و آسمان دنیا جامه سیاهی شب وانهاد.
آنگاه پرتوهای خورشد بلندتر شد و بر زمین گسترد و به سرمستی و دلربایی دیدگان را در ربود.
و پرتو آفتاب چاشتگاهان درخاور گسترد و آیاتی از زیبایی و نشانهایی از عظمت الهام کرد.
و موج این پرتو در باختر نیز گسترد
آنگاه پرنده از لانه به بیرون پر زد و در زیر این نور صبحگاهی، در باغ و چمن به پروار درآمد.
بلبل از بوی گلهای صبحگاهان، بوی خوش شنید و عطر این گلها بر شاخهها پراکند.
و این همه با سرودهای سرخوش و شادی همراه گشت
بلبل در میان دریایی ژرف از خیالهای رؤیایی شناور و در آن غرق میشود.
هرگاه تشنه میشود او را شرابی ناب است. و در این جهت مگوی بابونه نیز بوسه میچیند.
و او از این باغ و بستان گلهای معطر را از آن خود میکند
سپیدی سحرگاهان دیده را سحر کرد و آهنگ خوش چنگ گوش را به خود دوخت.
دیده مرا چه شده است که نیک نمیبیند، آیا این زیبایی جام است که رخ نموده یا این پوششی است که:
گنبدی ساخته به گرانترین زیورها را پوشانده است
چون این گنمبد به پوشش طلایش درخشید، گمان بردم این آتش موسی است که در طور تجلی کرده است.
یا این پرتو خورشید است که سر عظمت فرود میآورد یا این صدای خوش آبی است فرونشاننده تشنگی که از نهری جاری جوشیده و آن را تشنهای تا سرکشد.
بوی گل در همه جای زمین پراکنده است و گویا این مرواریدی است که اینک برای آدمیان میدرخشد یا گمان میکنی خورشید است که به ماه رسیده است و یا جلال خداوند است که در شب قدری آشکار شده.
و از نزدیک بر آدمیان تجلی کرده است.
این گنبدی است که از آن روز به طلا آراسته شد طلا از آن افتخار یافت.
گنبدی است ساخته بر فراز بنیانی بلند، که مرقد شیر بیشه شجاعت در کربلاست.
مردی جاودانه که به رغم گذشت روزگاران همچنان یاد و نام او و حماسهاش باقی است.
مردی که یکّه و یک تنه چونان گرد و خاکی از پیکار به پا کرد که پرده آفتاب شد، و آن مهاجمان را طعم مرگی تلخ چشاند.
فاتحانه به سوی فرات پیش رفت و آنگاه مشتی آب برای نوشیدن برداشت و از آن نیز صرف نظر کرد.
او حسین را به یاد آورد که هنوز آبی ننوشیده است
گنبدی است که بر فراز این کره خاکلی افراشته و بدری است که بر کرانه افقها دمیده است.
این جلوه نور الوافضل است که درخشیده، و تاریخ خویش بازگفت است: به راستی که:
مرقد عباس تاجی از طلاست
گفتنی است عبارت (صدقا علی مرقد العباس تاج الذهب) به حساب ابجد با عدد 1955 برابری میکند و نمایانگر آن است که نوسازی و طلاکاری گنبد به سال 1955 میلادی انجام پذیرفته است.
سید محمد بن سید حسن حلی نیز در شعری ماده تاریخ نوسازی گنبد را به تاریخ قمری آورده ا ست:
قبّة العباس لما ذهبت شرف الابریز منها المراقد
لمتزد فخرا به من بعد ما شرف اذ حلّ فیها الاسد
قلت مذ شعت نضارا وغد البدر منه خجلا و الفرقد
لمتنر بالتبر لا بل ارخو بابی الفضل انار العسجد
(گنبد عباس است که چون طلاکاری شد، طلا از آن شرافت یافت این مرقدی است که:
از آن پس که شیر خدا عباس در آن به خاک سپرده شده و بدین سان شرافت یافته دیگر هیچ افتخاری افزون بر آن نیابیده است.
آن دم که نور این مرقد تابیده و ماه و ستاره قطب از آن خجل شد، گفتیم:
این گنبد نورانیت خویش از طلا نگرفته است. چنین نیست. تاریخ آن بگوی: بلکه این طلاست که به ابوالفضل نورانیت یافته است).
گفتنی است در این شعر، عبارت: (بابی الفضل انار العسجدا) به حساب ابجد نمایانگر عدد 1376 است که تاریخ قمری طلاکاری گنبد را نشان میدهد.
گلدستهها در گوشه ایوان طلا و در مجاورت دیوار حرم، دو گلدسته است؛ نیمه بالای هر یک از این گلدستهها به طلای خالص روکش شده و مجموع خشتهای طلای به کار رفته بدین منظور 2016 عدد است. نیمه پایین گلدستهها نیز ترکیب آجر و صفحههای کاشی است و از خشتهای کاشی که به صورت حصیر بافی در کنار هم چیده شدهاند. کلمههای (الله)، (محمد)، (رسول) و (عباس) به خط کوفی پدید آمده است. در قسمت بالایی هر یک از گلدستهها اتاقکی است مسقّف که بر لبههایی بنا شده و در زیر سقف نیز مقرنسکاری است. سر گلدستهها نیز نیم کره نوکتیز و دارای شیارهای عمودی نصف النهار مانندی است. گلدستهها بلند هستند و ارتفاع آنها به 44 متر میرسد. شاعر هراتی شیخ محمد حسین فرزند حاج جواد به دقت شعری درباره گلدستهها گفته و در آن ماده تاریخی هم برای نوسازی یا بنای گلدستهها آورده است:
بحضرة القدس و غایة الامل مئذلة زانت لعباس البطل
فقل لبانیها سعدت فبذ احبطت نسرا ویغوثا وهبل
وقل لمن یرقی بها مکبرا ارّخ (فقل حیّ علی خیر العمل)
در این بارگاه قدس و با همه امیدها و آرزوها، بر حرم عباس قهرمان مئذنهای آراسته است.
به بانی آن بگو: چه خوشبختی و سعادتی به چنگ آوردهای و بدین کار همه بتان نسر و یغوث و هبل را نگونسار ساختهای؛ بدان کس که برای اذان بر فراز این منارهها میرود بگو: (این را ماده تاریخ گوی: بگو به سوی برترین کار بشتاب).
گفتنی است عبارت (فقل حیّ علی خیر العمل) در حساب ابجد نمایانگر عدد 1319 است که تاریخ قمری بنا را بیان میکند.
چونان که از نوشته پایین گلدستهها پیداست،مرحوم محمد حسین صدر اعظم به سال 1221 هجری قمری به نوسازی و کاشیکاری آنها اقدام کرده است.
در زیربنای حرم راهرویی زیرزمین است که در آن از یکی از رواقها باز میشود و به مدفن امام(ع) میرسد. این راهرو نشانی از دقت و عظمت معماری آن روزگار است.
متولیان حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع ) از آغاز سده چهارم هجری، حاجبان و دربانانی بر مرقد امام حسین(ع) و مرقد ابوالفضل العباس(ع) گماشته شدندتا حرمت این دو بارگاه را پاس بدارند و آنجا خدمت گزارند. معمولا (سادن) یا همان تولیت حرم، از بزرگان خاندانهای علوی و گاه غیر علوی عراق بوده و در بیشتر اوقات یکی از عالمان عهدهدار این قسمت شده است.
تولیت از سمتهای مهمی است که از روزگار آل بویه تا روزگار صفویان جایگاه درخور توجهی داشته و در عصر صفویان به طور خاص از رشد و عظمت دو چندانی برخوردار شده است. از سده دهم هجری قمری به این سوی، برخی از خاندانهای ساکن کربلا فرمانهایی از پادشاه صفوی دارند که تولیت را به آنان واگذاشته است. در دوران سلطه امپراتوری عثمانی بر عراق، نامهای برخی از متولیان و خدمتگزاران حرم امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) در دفتر ویژهای در اوقاف ثبت شد و آنان به موجب همین فهرست، حقوقی ماهیانه دریافت میکردند.
اکنون نیز چنین است و خاندانهایی که تولیت را در اختیار دارند آن را برای فرزندان خود به ارث میگذارند. البته گاه که تولیت از سادات است وی نقابت و پیشوایی علویان را نیز در اختیار میگیرد و در نتیجه حکمران کربلا میشود و گاه تنها تولیت را در اختیار دارد و نقابت علویان با کسی دیگر است. تنها در اواخر حکومت صفویه و اوایل دوران سلطه عثمانی بر عراق، متولیانی غیر از علوی تولیت را عهدهدار شدهاند.
معمولا تولیت حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) جزو وظایف متولیان حرم امام حسین(ع) بوده و آنان با بر عهده داشت این مسئولیت، فردی شایسته را در خصوص اداره حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) به نیابت میگماشتهاند.
اینک فهرستی از متولیان حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) را فراروی دارید که بر پایه اسناد و مدارک کهن فراهم شده است:
1. محمد بن نعمة الله؛ چونان که از مهر وی بر وقفنامه (فدان الساده) پیداست در سال 1025 حرمدار بوده است.
2. شیخ حمزه؛ از خاندان سلالمه، عالمی فاضل که در فاصله سالهای 1091 تا 1106 هجری قمری عهدهدار حرم بود و یادداشتهای ارزشمندی نیز درباره تاریخ کربلا از خود بر جای گذاشت. فرزندی از او نمانده است.
3. شیخ محمد شریف؛ چنان که از مهر وی بر اوراق معلمچی به دست میآید، وی به سال 1161 هجری قمری متولی حرم بوده استو
4. شیخ احمد خازن؛ به سال 1187 هجری قمری تولیت حرم را بر عهده داشته و گردآورنده دیوان سید نصرالله حائری، او را (ادیب فرهیخته ستوده) خوانده است.
5. شیخ علی بن عبدالرسول؛ از سال 1188 تا 1222 هجری قمری عهدهدار این سمت بوده است.
6. عبدالجلیل طعمه؛ در سال 1224 هجری قمری تولیت حرم را بر عهده داشته است.
7. سید محمد علی بن درویش بن محمد بن حسین آل ثابت؛ از سال 1225 تا 1229 هجری قمری عهدهدار این سمت بوده است.
8. سید ثابت بن درویش بن محمد بن حسین آل ثابت؛ در سال 1232 هجری قمری عهدهدار حرم شده و در سال 1238 هجری قمری و زمانی پس از آن نیز در همین سمت بوده است.
9. سید حسین بن حسن بن محمد علی بن موسی؛ جدّ بزرگ آل وهاب؛ در چهارم شوال 1240 هجری قمری و در پی برکناری سید ثابت متولی پیشین حرم، این سمت را بر عهده گرفته است.
10. سید وهاب بن محمد علی بن عباس آل طعمه؛ در آغاز متولی حرم امام حسین(ع) بود و پس از آن درسال 1243 هجری قمری تولیت حرم ابوالفضل(ع) را بر عهده گرفت.
11. سید محمد بن جعفر بن مصطفی بن احمد آل طعمه؛ به سال 1250 هجری قمری تولیت حرم بوده است.
12. سید حسین بن حسن بن محمد علی بن موس وهاب؛ در پی عزل سید محمد بن جعفر متولی پیشین به موجب فرمان مورخ 25 جمادی الاولی سال 1254 هجری قمری تولیت حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) به او سپرده شد و در سال 1256 هجری قمری از این سمت برکنار گردید. در فاصله سالهای 1256 تا 1259 هجری قمری دفتر سید محمد جعفر،متولی اسبق، عهدهدار تولیت حرم بود و پس از این تاریخ مجددا خود او به تولیت حرم رسید و تا سال 1265 هجری قمری در این سمت ماند.
13. سید سعید بن سلطان بن ثابت بن درویش آل ثابت؛ به سال 1265 هجری قمری دو دوره زمانی جدای از هم، عهدهدار سمت تولیت شده و در این مدت به انجام کارهای بزرگی توفیق یافته است، از جمله این که با دربار عثمانی وارد گفت و گو شد و از آنان خواست افراد خاندانهای متولی حرم امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) را از پرداخت حق دفت در حرم معاف بدارد و به آنان حقوقی هم بدهد. دربار عثمانی این درخواست را پذیرفت و برای حرم امام حسین(ع) و حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) هر کدام 15 خدمتگزار گماشت تا ماهانه از صندوق اداره اوقاف حقوق دریافت کنند.
14. سید حسین معروف به نائب التولیه؛ فرزند سید سعید بن سلطان آل ثابت؛ چون در هنگام به ارث بردن سمت تولیت خردسال بود، به نیابت از او سید حسین بن سید محمد علی آل ضیاء الدین عهدهدار امور حرم شد، تا آن که ناصرالدین شاه در سفر خود به کربلا، سید حسین نایب التولیه را عزل کرد و رسما این سمت را به سید حسین آل ضیاءالدین سپرد. در پی این اقدام، سید حسین آل ثابت ناگزیر به استانبول رفت تا به کمک حکومت عثمانی سمت خود را باز پس گیرد. اما در این کار توفیقی نیافت و در نیتجه راهی ایران شد و در آنجا به تلاشهایی دست زد. شاه ایران در نتیجه این تلاشها، تولیت حرم امام رضا(ع) را به او سپرد.
15. سید حسین بن محمد علی بن مصطفی بن محمد بن شرف الدین بین ضیاءالدین بن یحیی بن طعمه (طعمه اول)؛ به سال 1282 هجری قمری عهدهدار تولیت شد و تا پایان زندگی، یعنی سالی 1288 هجری قمری در این سمت ماند.
16. سید مصطفی بن سید حسین بن محمد علی ضیاءالدین؛ پس از درگذشت پدرش سید حسین متولی پیشگفته، این سمت را در اختیار گرفت و تا سال 1297 هجری قمری آن را عهدهدار بود.
17. سید محمد مهدی بن محمد کاظم بن حسین بن درویش بن احمد آل طمعه؛ پس از درگذشت تولیت پیشین در سال 1297 هجری قمری بدین سمت گماشته و به سال 1298 یعنی سال بعد برکنار شد. او که خطیبی فاضل بود و به سال 1334 هجری قمری درگذشت، نیکوکاریهای فراوانی داشت. از آن جمله اقدامی است که روزنامه الزورای بغداد آن را چنین گزارش میکند: (سید محمد مهدی آل طعمه کلیددار حرم حضرت ابوالفضل مبلغ 125000 قرش کمک به ساخت کتابخانه رشید در بغداد کمک کرد).
18. سید مرتضی بن مصطفی بن حسن آل ضیاء الدین؛ چون در هنگام به ارث رسیدن تولیت به وی،هنوز خرسال بود،او سید محمد مهدی تولیت پیشگفته در ردیف 17، این سمت را در اختیار گرفت تا هنگامی که نزد حکومت بغداد از او بدگویی کردند. هنگامی که حکمران بغداد به زیارت کربلا آمد، از نزدیک اطمینان یافت. سید مرتضی توانایی اداره حرم را داراست. از همین روی، به سال 1298 هجری قمری دربار عثمانی فرمان تولیت او را صادر کرد. از این زمان تا هنگام رسیدن سید مرتضی به سنّ بلوغ، عمویش سید عباس سید حسین آل ضیاء الدین به نیابت از او امور حرم را عهدهدار بود. در روز پنجشنبه 18 ربیع الاول سال 1357 هجری قمری (17 ماه مه 1938 م) درگذشت. از اقدامات شایسته او میتوان از طرح آبرسانی کربلا یاد کرد.
19. سید محمد حسین بن سید مرتضی آل ضیاءالدین؛ پس از درگذشت پدرش به سال 1357 هجری قمری تولیت حرم را در اختیار گرفت. او که از شخصیتهای برجسته و فرهیخته و دارای صفات برجستهای بود، اقدامات و مواضع شایستهای داشت که از جمله است: اهدای هدیه تشکر ارزشمندی به عباس محمود عقاد به مناسبت تألیف کتاب ابوالشهداء، برقراری صلح میان مردم کاظمین و نجف در شب عاشورای 1946م، بازداشتن پلیس از ورود به حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) در خلال قیام مردمی در اکتبر 1952 م. او در روز 16 ربیع الثانی سال 1372 هجری قمری برابر با سال 1953م. درگذشت و در چهلم درگذشتش مجلس بیهمانندی ترتیب دادند و شاعران و ادیبان او را رثا گفتند.
20. سید بدرالدین بن سید محمد حسن آل ضیاءالدین؛ در سال 1372 هجری قمری عهدهدار تولیت و به سال 1385 هجری قمری از این سمت برکنار شد و در روز پنجشنبه 4 شوال 1406 هجری قمری درگذشت.
پس از برکناریاش در سال 1385 هجری قمری،سید حسن سید صافی آل ضیاءالدین به جای وی اداره حرم را در دست گرفت.
21. سید محمد حسین بن مهدی آل ضیاءالدین؛ از سال 1402 تا 1411 هجری قمری عهدهدار تولیت بود. این کار را با درستاندیشی و تدبیر به انجام رساند.
آرامگاه مطهر قمر بنی هاشم(ع) در طول تاریخ از تواریخ به دست میآید که قبر مطهر قمر بنیهاشم(ع) از دوره اموی به بعد، دارای آثار و قبر و درب ورودی و روضه و سرداب بوده است.
مثلا، بر پایه نقل کفعمی در بلدالامین ـ که مجلسی هم در مزار بحار آورده است ـ در روایت صفوان بن مهران که شیخ مفید نقل کرده هر کجا دستور توقف بیرون درب برای اول دخول هست، برای حضرت عباس(ع) هم همان دستور صادر شده که معلوم میشود در قرن اول تا دوره امام صادق(ع) قبر آن حضرت روضه و درب ورودی داشته است.
مرحوم آیت الله سید حسن صدر (قدس سره) در رسالهای که در این زمینه نوشته آورده است: در روز 11 محرم 61 هجری، که خبر شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفایش به کوفه رسید، زنان کوفه جمع شدند به حدی که تعداد آنان به ده هزار نفر رسید و از آنجا که عمال ابن زیاد مانع تجمع مردها میشدند و ضمنا زنان نیز از این فاجعه عظمی سخت ناراحت بودند، با هم قرار گذاشتند که در ششمین روز شهادت امام(ع) همه با هم به طرف کربلا حرکت کنند تا کسی نتواند جلو آنها را بگیرد.
بدیهی است،با حرمتی که بویژه اعراب به زن میگذراند، جلوی یک زن را نمیتوان به آسانی گرفت، چه رسد به ده هزار نفر زن. آنان در هفتمین روز شهادت امام حسین(ع) در کربلا حاضر شدند و در خلال حرکت این گروه کثیر، زنان ناظر و شام و کوفه و قبایل و عشایر اطراف نینوا و قادسیه و کربلا نیز به آنها پیوستند و جمع بسیار انبوهی را تشکیل دادند که تعداد آنها را تا صد هزار نفر گفتهاند. زنان مزبور بر سر قبر سیدالشهداء وحضرت عباس(ع) سایبانی و به عزاداری پرداختنمد و هیچ نیرویی نتوانست از آنها جلوگیری کند. آنان از همان روز هفتم بر مزار سیدالشهداء(ع) و اصحاب و یاران وی سایبان و اثر قبری پدید آوردند و یک هفته به عزاداری مشغول شدند.
بر پایه این نقل تاریخی معلوم میِشود که از همان دوران اموی آثار قبر شوده و شدت بروز احساسات پاک و جریحهدار شده مردم به حدی بوده که امر و ابن زیاد هم قادر بر منع و جلوگیری از تجمع چنین جمعیتی نبودهاند.
در خصوص قبر ابوالفضل(ع) باید گفت که علاوه بر زنان در آل محمد(ص) قبیله بنی کلاب هم ـ که ام البنین از آنها بود ـ و قبیله بنی اسد و برای آبادی و عمران این روضه و بارگاه کوشا بودند و بنی امیه نیز به سبب دوستی که با طایفه ام البنین داشتند، اگر در بنای قبر و روضه حضرت عباص(ع) نمیکردند مخالفتی هم نمیکردند. بنای بین 64 تا 72 را تکمیل نموده و در سال منتصر عباسی برای جلب توجه علویین ساختمان مختصری در مزارات کربلا و برای پنجمین بار، زید داعی، مبالغی هنگفت برای ساختمان قبّه حضرت عباس اختصاص داد و روضه را تعمیر کرد. پس از وی دیالمه در سال 371 هجری به فرما عضدالدوله دیلمی قبور شهدای کربلا و قبر ابوالفضل العباس(ع) را تجدید و سلطان رسما اعلان تشیع داد.
پس از دیلمیان، سلطان جلایر ایلکانی قبّه و بارگاه را تجدید بنا کرد 373 ق تا 907 ق، که آغاز عصر صفوی است، یعنی قریب 534 سال، بنا و سال مزبور مورد زیارت سیاحان و زوار بوده است. در دوره صفویه، سال 32، ایلکانی تکمیل و تعمیر و مرمت و نوسازی شد. تا در عصر افشاریه نادرشاه به زیارت کربلا رفت و در سال 1155 حرم حضرت عباس(ع) آیینهکاری و گنبد مطهر ایشان مجددا کاشیکاری گردید.
گنبد 2
چنانکه همه محدثین و مورخین میدانند قمر بنیهاشم(ع) خود را خدمتگزاران برادرش، حضرت سیدالشهداء امام حسین(ع) میدانست و از برجستهترین ویژگیهای او به شمار می رود. گویی تقدیر الهی از همان آغاز برگرفت که به پاداش این خضوع و ادب،حضرت قمر بنی هاشم(ع) در میان شهدای کربلا تشخص ویژهای یافته و مرقد با شکوه و مستقلی یابد و به مرور نیز این شکوه و تشخص، بارزتر گردد.
از دوران آل بویه که قبّه و بارگاهی برای قمر بنیهاشم(ع) ساختند، مزار او مستقل، و دارای قبه و بارگاهی جداگانه بود. نوشتهاند: در دوره نادرشاه، که گنبد امام حسین(ع) را طلا گرفتند، وی خواست گنبد قمر بنی هاشم(ع) را طلا کند، خواب دید که حضرت به وی فرمود: (بگذار کاشی باشد)، تا مقام خدمتگزاری و حمایت و فداکاری او از امام مشخص گردد.
مرحوم عمادزاده در مقدمه کتاب خصایص العباسیه مینویسد: گنبد آن حضرت سالها کاشی بود، تا اینکه در سال 1337 هجری به دولت وقت گزارش دادند که هدایای مردم به حضرت ابوالفضل(ع) به حدی است که انبارها از طلا و نقره و مس و غیره پر شده، و از دولت وقت عراق اجازه خواستند که آنها را به فروش برسانند و گنبد را طلا نمایند. آن مرحوم اضافه میکند که: نیک در یاد دارم رئیس دولت به کربلا آمد و دستور داد هدایای مردم به جای خودش باشد و از 5% درآمد نفت گنبد را طلا نمایند و از آن سال گنبد قمر بنی هاشم(ع) طلا شد و صحن و تکیه و رواق هم توسعه یافت.
عمارت آستانه ابوالفضل العباس(ع ) آستان مقدس حضرت ابوالفضل(ع) تاریخ مشترکی با آستانه سیدالشهداء ابیعبداللهالحسین(ع) دارد و یکی از مهمترین زیارتگاههای شیعیان جهان است. حضرت ابوالفضل العباس(ع)، که به امر برادرش سیدالشهداء(ع) به منظور تهیه آب برای خیمهگاه خانمدان نبوت به آبشخور فرارت رفته بود، در یک جنگ دلیرانه در کنار نهر علقمی به شهادت رسید و به علت دوری محل شهادت وی از خیمهگاه سیدالشهداء(ع) و میدان نبرد و نیز شدت یافتن جنگ، پیکر مطهر او در همان محل باقی ماند و سپس همانجا نیز به خاک رفت. بنیاسد، اولین کسانی بودند که قب مطهر آن حضرت را به شکلی بارز و برجسته بنا کرند که آثار آن از بین نرود. اولین زائران این آستانه مطهر نیز نخست عبیدالله فرزند حرّ جعفی، از برجستگان شیعه در کوفه و سپس در بیستم صفر سال 62 ق صحابی مشهور جابر بن عبدالله انصاری بودند.
عمارت اول: مختار ثقفی در سال 66 قمری، با کمک جمعی از اعراب و نیز ایرانیان که از شیعیان علی بن ابیطالب(ع) بودند؟ به خونخواهی سیدالشهداء(ع) قیام کرد و در دوران قدرت و حکومت او (توسط خود وی یا دیگر شیعیان) اولین عمارت آستانه بنا گشت و این عمارت و به طور کلی تمام شهر کربلا کم کم رو به آبادانی نهاد، ولی هارون الرشید در سال 170 قمری دستور خراب کردن آن را داد.
عمارت دوم: مأمون، که در سال 198 قمری قدرت را به دست گرفت، بر خلاف سیاست پدر خود و برای جلب رضایت و کمک شیعیان خراسان، برخورد دوستانهای با شیعیان در پیش گرفت، لذا محبان خاندان عصمت و طهارت این فرصت تاریخی را مغتنم شمردده و بدینگونه، عمارت دوم آستانه در عصر مأمون انجام گرفت. در سال 232 قمری متوکل عباسی بر مسند خلافت نشست. وی که نسبت به شیعیان و آل ابی طالب عناد خاصی داشت، دستور داد و آستانه حضرت سیدالشهداء(ع) و ابوالفضل العباس(ع) بلکه تمامی شهر کربلا را خراب کردند و پس از تخریب، تمامی منطقه را شخم زدند و به آن آب بستند.
عمارت سوم: المنتصر، خلیفه عباسی، بر خلاف سیاست پدر خود ـ متوکل ـ با شیعیان روش دوستانه و صمیمانهای داشت. وی اموال زیادی بین علویین تقسیم کرد و حکم به تعمیر بنای شهر کربلا و آستانه ابوالفضل العباس(ع) داد. در نتیجه، کربلا در عصر او رونق یافت و زائرین آن بقاع مطهر از اطراف و اکناف به سوی این شهر مقدس سرازیر گشتند.
عمارت چهارم: در سال 367 قم عضدالدوله دیلمی وارد بغداد شد، سپس به زیارت کربلا و نجف شتافت و دستور داد مرقد عظیم و با شکوهی برای حضرت ابیالفضلالعباس(ع) بنا کنند. بنای مزبور در سال 367 قمری آغاز شد و در سال 372 پایان یافت و عمارت امروزه آستانه مطهر حضرت ابوالفضل العباس(ع) از عضدالدوله است که از شکوه و عظمت خاصی برخوردار است.
در عصر جلایریان: پس از تاسیس دولت جلایریان در ایران و به قدرت رسیدن شیخ حسن ایلکانی در سال 740 قمری، سلطان اویس (فرزند شیخ حسن) تعمیرات را در این آستانه مطهر شروع نمود که در عصر فرزندش، سلطان احمد، در سال 786 پایان یافت و هدایای زیادی از ایران به آستانه مزبور ارسال شد.
در عصر صفویه: شاه اسماعیل صفوی بنیانگذار حکومت شیعی صفویه، روی 25 جمادی الثانی 914 قمری فاتحانه وارد بغداد گشت و مورد استقبال بینظیر شیعیان قرار گرفت. وی سپس در روز بعد، یعنی 26 جمادی الثانی، به سمت کربلا حرکت و یک شبانه روز در حرم ابی عبدالله الحسین(ع) معتکف گشت، آنگاه به آستانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) شتافت و دستور تعمیرات وسیعی را در آن آستانه صادر و دوازده قندیل از طلای خالص به نام دوازده امام را که با خود آورده بود به حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) اهدا کرد و تمامی حرم مطهر و رواقها را با فرش گرانبهای ابریشمبافت اصفهان مفروش نمود و خدمه مخصوصی نیز برای نگاهداری و روشنایی قندیل آستانه استخدام کرد که تبار آن امروزه با عنوان (آل قندیل) در کربلا شهرت دارد. اسماعیل صفوی، همچنین دستور کاشیکاری گنبد صادر کرد که تا سال 1302 قمری کاشیکاری باقی بود.
در عصر نادرشاه افشار: در سال 1153 قمری نادرشاه هدایای زیادی به آستانه حضرت عباس(ع) ارسال داشت و تعمیرات وسیعی در آن بارگاه ملکوتی انجام گرفت.
در عصر وهابیان: در 18 ذی الحجة الحرام سال 1216 قمری، که انبوه مردم برای درک زیارت عید غدیر از کربلا به نجف اشرف رفته بودند، سعود بن عبدالعزیز وهابی فرصت را مغتنم شمرده و با لشگری عظیم به شهر کربلا حمله برد و حکم به تاراج تمامی شهر داد و آستانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) را نیز خراب کرد و تمامی هدایای سلاطین و ملوک صفویه و نادرشاه و قندیلهای طلا و نقره و غیره را به یغما برد.
در عصر قاجاریه: پس از حمله وهابیهای سعودی به کربلا و رسیدن خبر این جنایت وحشتناک به ایران، مردم خیر ایران با همراهی و همدلی دولت وقت ایران (زمان فتحعلی شاه قاجار) کمکهای سخاوتمندانهای به این شهر ماتمزده نمودند و تمامی خرابیهای وارده را ترمیم کردند. آستانه حضرت عباس(ع) نیز به شکل احسن تعمیر گشت و از جمله این تغییرات، نصب ضریح نقره اهدایی فتحلیشاه قاجار بود که در سال 1227 قمری انجام گرفت. تعمیرات آن آستانه مقدسه در طول دوران قاجاریه قطع نشد و ناصرالدین شاه کاشیکاری گنبد را تجدید کرد (در سال 1304 قمری کاشیکاری صحن شریف، و در سال 1305 قمری کاشیکاری گنبد مطهر انجام یافت). همچنین، شیخ عبدالحسین تهرانی، معروف به شیخ العراقین، با استفاده از ثلث میرزاتقی خان امیرکبیر ـ صدر اعظم مشهور ایران ـ تعمیرات وسیعی در آستانه مزبور انجام داد.
در عصر حاضر: آستانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) درحدود سیصد و پنجاه متری شمال شرقی آستانه سیدالشهداء ابی عبدالله الحسین(ع) قرار دارد و در یک میدان بزرگ هر دو آستانه را دربرگرفته است. قبر مطهر در وسط حرم شریف واقع شده و بر روی آن صندوق خاتم نفیس اهدایی قرار دارد که با گذشت زمان تعمیراتی روی آن انجام شده است. روی صندوق را ضریح نقرهای پوشانده که به همت بزرگ مرجع جهان تشیع، مرحوم آیت الله العظمی سید محسن حکیم (قدس سره) و با دست هنرمندان ایرانی در اصفهان با به کار بردن چهارصد هزار مثقال نقره خالص و هشت هزار مثقال طلا پس از سه سار کار مداوم در سال 1385 قمری در حرم مطهر نصب گشته است. چهار طرف حرم شریف دارای چهار رواق قرینه است که ابهت خاصی به حرم بخشیده و به یکدیگر منتهی میگردند. سقف و تمامی دیوارهای حرم مطهر و رواقها به دست هنرمندان ایرانی آینهکاری شد و بر فراز ضریح یک گنبد بزرگ بنا شده که در سال 1375 قمری طلاکاری آن انجام یافته است. در دو طرف ایوان جنوبی حرم، دو مأذنه (مناره) به شکل زیبایی سر به فلک کشیده است. در قسمت جنوبی حرم یک ایوان سرتاسری سرپوشیده واقع شده است که در وسط آن یک در طلایی میناکاری ساخت اصفهانو در سمت شرق و غرب آن نیز دو در کوچک دیگر واقع است که هر سه در به داخل رواق جنوبی منتهی میشود.
آستانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) دارای یک صحن چهارگوش است که حرم مطهر در وسط آن واقع شده و در چهار طرف صحن حجراتی بنا گشته که در آن جمع کثیری از علمای امامیه و سلاطینو امرای شیعه دفن شدهاند و کاشیکاری موجود در تمامی صحن آستانه، مربوط به عصر قاجاریه و بعد از آن است. صحن شریف دارای هشت در بزرگ ورودی و خروجی است: در قسمت جنوب صحن، در قبله و یا دربالرسول(ص) و در قسمت شمال درب امام محمد جواد(ع) قرار دارد. قسمت غرب صحن دارای چهار درب میباشد: 1. درب امام حسن(ع) 2. درب امام حسین(ع) 3. درب امام صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 4. درب امام موسی بن جعفر(ع). قسمت شرقی صحن نیز دارای دو درب به نامهای درب امام امیرالمؤمنین(ع) و درب امام علی بن موسی الرضا(ع) میباشد. مساحت آستانه ابوالفضل العباس(ع) بالغ بر 4370 متر مربع میباشد و از نظر نقشه و سبک معماری مانند آستانه سیدالشهداء ابیعبداللهالحسین (ع)، منتها کوچکتر از آن است.
سقاخانهها در صحن حضرت ابوالفضل(ع) دو سقاخانه عمومی وجود داشته است:
1. یکی از این آبخورگاهها در ضلع شرقی صحن و در مقابل مقبره راجه قرار داشته و بهره هند (طایفهای از اسماعیلیان) آن را نوسازی کرده بودند و در جوار آن نیز دو درخت میوه و یک درخت سدر بوده است.
2. دیگری در ضلع غربی، در جوار باب السوق بوده و در نزدیک آن دو درخت خرما وجود داشته است. البته امروزه از این آبخورگاهها و همچنین از درختان نخل و سدر اثری نیست.